مصلی مشهد، شکوه معماری عصر صفوی است
سرمان را تا جایی که بلندترین قسمت ایوان را ببینیم، بالا میکشیم. عینک آفتابیمان را جابهجا میکنیم و «آه» حیرتی از شکوه بنای قدیمی پیش رویمان میکشیم. بعد هم مثل آدمهای متمدن، اطلاعاتمان از تنها بنای تاریخی منطقه را به رخ میکشیم و با خیالی آسوده از کنارش میگذریم، حتی داخل هم نمیشویم. گیریم یک نمایشگاه صنایع دستی هم در آن باشد، این روزها از این نمایشگاهها همهجا پیدا میشود؛ پس وقت بازدیدش را نداریم.
سایه میشویم و از کنار ابهت خشتهای رویهم سوارشده میگذریم و به مغازههای پر از پسته و آجیل، پر از لباس و کفش، پر از اشیای زینتی چینی و... میرسیم. اصلا میرویم خرید. یک پاکت شیر میخریم و چند تا بیسکویت و به این فکر میکنیم چه خوب است امشب شام، ماکارونی بخوریم.
تبرئه کردن خود هم که کاری ندارد. حرفش بشود، ابرویی بالا میاندازیم و از بیتوجهی مسئولان میگوییم. از بنای «مصلا» یی حرف میزنیم که حتی داخلش را خوب ندیدهایم. ترجیح میدهیم اصلا نبینیم و مسئولیتی برای خود احساس نکنیم. دست بچهمان را نگیریم و به آنجا نبریم تا مجبور نباشیم به سوالات کنجکاوانهاش پاسخ بدهیم. جستوجو در گوگل خودش وقت میخواهد و حوصله. اصلا بهتر است زیاد حرفش را هم نزنیم. یک بنای تاریخی است دیگر؛ مثل دهها اثر باستانی در حال فراموشی، فرسودگی و انزوا.
۳۰۰ سال پیش
«مصلی» بنایی است متعلق به دوره صفویه. مکانی برای اجتماعات عمومی بهمنظور دعا و نمازهایی همچون عیدفطر و قربان. این بنا ۳۰۰ سال پیش بیرون از دروازههای شهر ساخته شد. این بنای تاریخی، شامل ایوانی است بلند و دو ایوانچه منتهی به فضاهای چهارضلعی در طرفین با وضعیتی متقارن. ایوان آن به سمت قبله و بر روی فضاهای مربع یا رواق گنبدهایی با خیز کم ساخته شده است و تنها محراب مصلی در دیوار انتهای ایوان قرار دارد.
آنگونه که بر محیط پیرامون ایوان در کتیبهای به خط ثلث و به شیوه معرق نگاشته شده، این بنا در سال۱۰۸۷ قمری همزمان با حکومت شاهسلطانسلیمان صفوی بههمت حاجیملک و معماری حاجیشجاع، بنّای اصفهانی و به دستور نواب عالیمقام ابوصالح ساخته شده است.
نمای بیرونی مصلی نیز دارای کاشیهای معرق عصر صفوی است و در برخی نقاط آن بهویژه در بدنه فضای درونی، تزیینات گچکاری و مقرنسکاری بهچشم میخورد. از هنرهای دیگری که در این بنا بهچشم میخورد، میتوان درودگری را نام برد.
بر روی تزیینات بنا و به کمک تطبیق بخشهای اندک باقیمانده از عناصر تزیینی طاق ایوان، نقشهای بسیار ظریف و پیچیدهای به دست آمده که در برخی قسمتها با نقوش اسلیمی آراسته شده است. این طرح یک شمسه بزرگ مرکزی را دربرمیگیرد که در تیزه ایوان جای دارد و دو شمسه نیز در طرفین طاق و شمسههایی هم در پا کار ایوان دیده میشود. خطوط بسیار دیگری نیز که به طرحهای گره در دوران اسلامی مربوط میشود، وجود دارد که بخشی از آنها در حمله روسها به مشهد، تخریب شده است.

در مسیر توریستی شدن
اگرچه حالا بعد از گذشتن دورههای تاریخی مختلف، شهر هیچ شباهتی به عصر صفویه ندارد، تماشای ایوان بلند مصلای مشهد که در فاصله یککیلومتری ضلع شرقی میدان پنجراه، قرار دارد، برای چنددقیقه هم که شده، آدم را به گذشته میبرد؛ گذشتهای که آن را ندیده، اما میتواند حسش کند. این بنا که در حاشیه بولواری برگرفته از همین نام، در منطقه۶ شهرداری مشهد قرار دارد، به لحاظ موقعیت مکانی، در نزدیکی حرم واقع شده است و در قدیم توجه هر مسافر یا زائر تازهواردی را که از بیرون حصار شهر از سمت دروازه پایینخیابان قصد عزیمت به مشهد را داشت، جلب میکرد.
بنای تاریخی و ارزشمند مصلی که در ۱۵دی۱۳۱۰ با شماره ثبت۱۴۱ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسید، در سال ۱۳۸۷ مرمت شد و از سال گذشته با تغییرکاربری به مجموعهای فرهنگیتاریخی با عنوان «مرکز شماره۲ آفرینشهای هنری ادارهکل میراثفرهنگی خراسان رضوی»، بعد از صدسال خاک خوردن میتوانست یکی از نقاط توریستی شهر باشد؛ هدفی که پس از سالها بلاتکلیفی، همچنان در کشوقوس تغییرمدیریتهای مختلف است و همین باعث شده مجالی برای استفاده مناسب از آن یافت نشود.
بنای تاریخی و ارزشمند مصلی که در ۱۵دی۱۳۱۰ با شماره ثبت۱۴۱ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسید
شکوفایی «مصلی»، در سایهروشن بیتوجهیها
وارد بنای تاریخی مصلی که میشویم، نگاهمان میماند روی دیوارهای خشتی و ایوان و اُرُسیهایی که رو به حیاط باز شدهاند. از بیرون میتوان پشت شیشههای رنگی را دید که دفترودستکی گذاشتهاند و میز و صندلی گردانی که آقایی کتوشلواری را حول نیمدایرهای پشت میز میگرداند. از پشت شیشههای رنگی میبینیم که مدیر مجموعه، گوشی تلفن را زمین میگذارد.
از پلههای سرد خشتی بالا میرویم و وارد اتاق مدیر میشویم. سلطانی، مدیر مجموعه از حضورمان استقبال میکند و در پاسخ به سوالات ناتمام ما نوید شکوفایی فرهنگی در این مکان تاریخی را در آیندهای نزدیک میدهد. از کارگاههایی که در حال برگزاری است، میگوید و کلاسهایی که برگزار خواهد شد و دهها برنامه ریز و درشت دیگر.
از مدیر قبلی سوال میکنیم که گویی با حالت بدی از این مجموعه رفته است که میگوید اطلاع چندانی از مشکلات آنها نداشته و اصلا هم دوست ندارد به این مشکلات فکر کند؛ چراکه او و تیمش که جزو بخش خصوصی محسوب میشوند، قرار است این مکان را متحول کنند. بعد میرویم پایین و بازدیدی از نقاط مختلف بنا انجام میدهیم. به ایوان بزرگ بنا میرویم و در محلی که روزگاری نمازجماعت برپا میشده، میایستیم. صف نمازی در ذهنمان متصور میشود که صدها سال پیش لابد بسیار هم باشکوه بوده. آدمهایی با لباسهای بلند برتن و شالهایی بر پیشانی بسته. چند عکس یادگاری تنها کاری است که غلیان تصاویر مبهم چندصد سال پیش را فرومینشاند. چند عکس یادگاری که درنهایت توی صفحه یک شبکه اجتماعی مینشیند، شاید کاری باشد برای شناساندن یک مکان تاریخی ناشناخته شهرمان به دیگران.
چند روز بعد، طبق گفتههای سلطانی، برای پیگیری برنامههای مصلی با او تماس میگیریم که متوجه میشویم شاید هیچیک از این برنامههای تدوینشده اجرا نشود. مدیرمجموعه با گلایه حرف میزند و میگوید: «سازمان میراثفرهنگی اصلا با ما همکاری نمیکند و اگر قرار باشد اینطور پیش برود، ما از اینجا میرویم.» بهراحتی این حرف را به زبان میآورد؛ اگرچه ناچار بودن در لحنش پیداست: «از اینجا میرویم.» این سخن مسئول، مثل پتک سنگینی توی سرمان کوفته میشود و امید شکوفایی بنای مصلی را بار دیگر در سایهروشن مبهمی فرومیبرد.
نماز جماعتی که تعطیل شد
سال۹۱ بود که برای تهیه گزارش به این مکان تاریخی رفته بودیم. در آن زمان به خاطر نماز جماعت باشکوهی که با درایت مدیر اسبق این مکان در آنجا برپا شده و شور عجیبی در بین کاسبان و ساکنان محل بهراه انداخته بود، خیلیها هر روز به مصلی میرفتند و همینطور که در صف نمازجماعت میایستادند، با تاریخ این مکان و اینکه روزگاری نمازجمعه شهر در این مکان برپا میشده، آشنا میشدند. این حرکت زیبا آن سال سوژه گزارش ما شد ولی متاسفانه این اتفاق عمر زیادی نداشت و بعد از چندماه و با تغییر مدیر، این کار تعطیل شد.
مردم که علاقهمند دانستن درباره این مکان شده بودند، فهمیدند آن نمازجماعت بعد از ۱۰۰ سال در مصلی برپا شده بود و حالا چندماه نماز و دوباره تعطیلی. امروز هم که سراغشان میرویم و با آنها درباره این موضوع صحبت میکنیم، یکی از کاسبان میگوید: فقط میتوانم بگویم این مکان حیف است و تمام. علی تربتی ادامه میدهد: در مدتی که نمازجماعت در مصلی برپا بود، به آنجا میرفتیم و نماز میخواندیم. حس خوبی بود. چند تکه فرش در محوطه پهن بود و امامجماعت در محراب میایستاد و ما هم پشت سرش میایستادیم. به این بهانه، با این بنا آشنایی پیدا کرده بودیم ولی حالا خبری از برپایی نمازجماعت نیست و این باعث تاسف است.
مرتضی سلیمی، از دیگر کاسبان نیز با بیان اینکه روایاتی درباره حضور و اقامه نماز امامرضا (ع) در این مکان تاریخی شنیده که ممکن است صحت داشته باشد، میگوید: این مکان به لحاظ تاریخی و معنوی اهمیت دارد ولی متاسفانه مسئولان توجهی به آن نمیکنند.
خارج میشویم
سلطانی با بیان اینکه در مدت کوتاه حضورمان در این مکان به عنوان بخش خصوصی، تصمیم داشتیم با نهادهای مختلف ارتباط برقرار کرده و از ظرفیتهای فرهنگی مختلف شهر در راستای احیای این مکان تاریخی استفاده کنیم، میگوید: برنامههای متنوع آموزشی، فرهنگی و هنری تدوین شده و آماده اجراست ولی متاسفانه در بخشهایی که سازمان میراثفرهنگی باید همکاری یا تایید کند، مخالفت نشان داده است. این مخالفتها هم بیشتر از سوی معاونت صنایعدستی صورت گرفته است و بهنظر میرسد دیدگاه خوبی ندارند درباره ارتباطهایی که با نهادهای مختلف برای بهرهوری بیشتر
از ظرفیتها برقرار کردهایم، از اینرو تصمیم به خروج از این مکان گرفتهایم؛ اگرچه هنوز آنان پاسخ مشخصی به انصراف ما ندادهاند.

منطقهای که گردشگری نیست
برایمان جای تعجب است منطقهای که یکی از آثار بزرگ تاریخی این شهر را در محدوده جغرافیایی خود قرار داده است، جزو مناطق گردشگری محسوب نمیشود. با وجود نزدیکی این بنا به حرم مطهر و محل تردد زائران، کسی با این مکان آشنایی ندارد. تاریخش را نمیداند و کوچکترین جاذبهای از درون، آنها را به سمت خود نمیکشاند و حتی بهزعم برخی، اینجا مکان متروکهای است که وقت تخریبش فرانرسیده است.
چطور میشود چنین منطقهای، بزرگترین نمایشگاه بهارانه شهر را برگزار نمیکند و سنتهای ایرانیان را به تصویر نمیکشد؟ خوشبختانه معاون فرهنگیواجتماعی شهرداری مشهد هم همین دغدغه را دارد، وقتی از او سوال میکنیم. هادی حاجیزاده میگوید: «مصلی» یک بنای تاریخی است با قدمتی نزدیک به ۴۰۰ سال و مربوط به دوره صفویه که بهنظرم سازمان میراثفرهنگی اصلا توجهی به آن ندارد. تنها کاری که در این چندسال انجام شده، مرمت و بازسازی اندکی بوده که سازمان میراثفرهنگی انجام داده است.
شهرداری حمایت میکند
حاجیزاده با بیان اینکه شهرداری با ورود در حوزههای مختلف، نقش حمایتی از آنها را ایفا میکند، ادامه میدهد: شهرداری به این بنا بهعنوان یک ظرفیت فرهنگی بزرگ نگاه کرده و آمادگی خود را برای حمایت از آن در زمینههای مختلف اعلام میکند.
معاون فرهنگیواجتماعی شهرداری منطقه ۶ از تشکیل کارگروه هنر در معاونت فرهنگی خبر میدهد و یادآور میشود: با توجه به استقرار اتحادیه صنایع دستی در این مکان، هرگونه همکاری و مساعدت در راستای احیای این بنا را اعلام کرده و کارگروه هنری شهرداری را با محوریت حضور مسئولان این مکان تاریخی تشکیل دادهایم. سازمان میراثفرهنگی و صنایع دستی نیز باید این موضوع را مدنظر داشته باشد که ورود معاونتفرهنگی شهرداری به این حوزه، تنها جنبه حمایتی دارد، برای رسیدن به مرحلهای که این مکان تبدیل به قطب گردشگری شود.
گفتنی است پیگیریهای شهرآرامحله برای برقراری ارتباط با مسئولان سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری بی نتیجه ماند.
* این گزارش در شماره ۱۴۰ شهرآرا محله منطقه ۶ مورخ ۱۸ اسفندماه سال ۱۳۹۳منتشر شده است.
